دلم اون شبایی رو میخواد که تو نوجوونی با چشم گریون بهت پناه میاوردم و سجادم خیس اشک میشد... چقدر پاک بودم اون زمان چقدر بهت نزدیک بودم من، همه ی چیزای خوبی که دارم از همون دورانیه که از رگ گردن بهم نزدیک تر بودی و با تموم وجودم حسش میکردم... دلم میخواد بازم دلم بشکنه و فقط تو پناهم بشی، قربونت برم که خیلی دوسم داری با اینکه من بنده ی گناهکار توام... خودتو ازم نگیر
شکرت شکرت شکرت
بهار عمر من تویی 🍃...برچسب : نویسنده : ma-96 بازدید : 21